هُمْ وَ أَزْوَجُهُم فِي ظِلَلٍ عَلَي الأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ(56)
«آنها با زنانشان در سايه (درختان بهشت) بر تختهاي (عزت) تكيه كردهاند»
ازواج در اينجا ظاهراً به معناي دوستان و رفقا است، چنانچه در سوره «واقعه» هم ميخوانيم، كه يكي از لذتهاي بهشتيان، همنشيني با يكديگر است و اين همنشينيها برايشان خيلي لذتبخش است. دور هم نمينشينند غيبت كنند و به يكديگر حرف مزخرف و نيشدار بزنند «الا، سلاماً سلاماَ» جز تحيت به يكديگر نگويند و نشست و برخاستشان همه شادي و لذت است. لذا ازواج هم شامل حورالعين ميشود و هم شامل رفقا و دوستان. «هم و ازواجهم في ظلال» يعني اين بهشتيها با حورالعينها و با دوستان و رفقايشان در سايهها نشستهاند.
ظلال دو معني دارد:
1ـ اين كه زير درخت نشستهاند، چون آنجا كه خورشيد نيست تا سايه بخواهند، آنجا نور هر كسي بايد به او روشني بدهد چنانچه در روايات هم داريم، نور حضرت زهرا(س) بهشت را روشن ميكند، پس يك معنايش اين است كه تختي زير درخت طوبي زده است و اينها روي آن تخت نشستهاند.
2ـ معناي ديگر كه بالاتر از معناي اول است، شايد منظور از «ظلال» «في ظلال الله» باشد. مثل اين كه شما به شخصيت بزرگي ميگوييد: ما در سايه شما هستيم يا زير سايه شما هستيم و يا خدا سايه شما را از سرما كوتاه نكند. در اينجا يعني «هم و ازواجهم في ظل الله» دست عنايت خداوند بر سرشان است. ظاهراً هر دو معنايش اين باشد كه بگوئيم «في ظلال» يعني تختي براي اينها زدهاند كه هيچ چشمي نديده و هيچ گوشي نشنيده و هيچ دلي نميتواند درك كند و خلاصه در زير سايه لطف خداوندگار خويشاند. «علي الارائك متكئون»
«ارائك» جمع «ارائكه» است به معناي تخت، بر تختها «متكئون» يعني در آنجا در كنار دوستان خدا تكيه دادهاند و نعم الهي بر آنان، فراوان سرازير است. از جمله حوريههاي بهشتي كه ميگويند و ميخندند و لذت ميبرند و در روايات ميخوانيم وقتي صورت را به طرفي ميگردانند بهشت را روشن ميكند. همچنين عرصه قيامت از نورشان متلألأ است «نور هم يسعي بين ايديهم» نورشان جلو آنها حركت ميكند ولي ما در اين دنيا نميتوانيم درك كنيم، يعني چه؟ حتي تجسم آن براي ما مشكل است، آنجا حساب، حساب ديگري است كه ما نميتوانيم بفهميم.